یک افسونگر آسیایی شرم آور، با قفل های قهوه ای ابریشمی و پشتی برهنه اش، در یک گریز وحشیانه مقعدی افراط می کند. شریک زندگی او، یک عاشق باتجربه، قبل از فرو رفتن در اعماق مرطوب او، یک ضیافت لعنتی صورت برگزار می کند. گریه های او از خلسه در حالی که گلبرگ های رز تنگش را اذیت می کند، طنین انداز می شود.