به خواهر ناتنی ام برخوردم که زیر دوش خودش را خوشحال می کرد، بدن پرمو و بزرگ لاتینش که با بخار پوشانده شده بود. او را تماشا کردم که سینه های بزرگ و قهوه ای اش را نوازش می کرد، صورت نازش از لذت پیچ و تاب خورد، تا زمانی که به اوج رسید، با رها کردن داغش دیوارهای دوش را نقاشی کرد.