خواهر ناتنی ام را در حال جاسوسی از من در حالی که خودم را خوشحال می کردم گرفتم. او وانمود کرد که اهمیتی نمی دهد، اما چشم هایش هرگز عضو ضربان دار من را ترک نکرد. وقتی بالاخره به کنجکاوی اش تسلیم شد، با اشتیاق من را در دهانش گرفت و منجر به اوج رضایت بخش شد.